خبرنامه دانشجویان ایران: دکتر احمد نقیبزاده استاد اصلاح طلب دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، معتقد است اصلاح طلبان هیچگاه برانداز نبودند بلکه آنان به دنبال اصلاح امور جهت رفع نارضایتیهای انباشته شده بودند. البته او در این گفتوگو برخی از اعضای تندروی حزب مشارکت را از این قاعده مستثنی میکند. از نظر این استاد دانشگاه در سال ۷۸ حتی آن بخش از جریانات سیاسی و دولتیها که مترصد استفاده و بهره برداری از آن قضایا بودند، با پیچیدهتر شدن آن در جهت رفع و جمع شدن آن قضایا اقدام کردند.
آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، با این کارشناس سیاسی پیرامون وضعیت جامعهشناختی ایام کوی دانشگاه سال ۷۸ است.
• جناب دکتر نقیبزاده، برای شروع بحث بفرمایید از منظر شما دانشگاه و سیاست چه نسبتی باید و میتوانند با هم داشته باشند؟
دانشگاه محل تحصیل و علم آموزی است و جنبشهای دانشجویی که در گذشته وجود داشته در کشورهای دیگر و همچنین در کشور ما پیرامون مسائل خاصی میچرخید و هیچ وقت مانند حزب عمل نمیکرد. حالا یا مسئلهاش صلحخواهی بود یا مسئله محیط زیست و چیزهایی از این قبیل. بنابراین مرجح آن است که دانشگاه مستقیما وارد سیاست نشود و مثل سایر کشورها انجمنهایی که علاقهمند به فعالیت سیاسی هستند خارج از دانشگاه وارد احزاب سیاسی شوند و فعالیت کنند.
• به مسئله حضور احزاب در دانشگاه اشاره کردید. از منظر شما نسبت دانشگاه و احزاب سیاسی چگونه باید باشد؟
دانشگاه در واقع همیشه یکی از مکانهایی است که احزاب سیاسی در آن عضوگیری میکنند. دانشجویان فعال را شناسایی و آنها را به حزب خود دعوت میکنند. گاهی دانشجویانی علاقهمند هستند و وارد احزاب میشوند. هیچ اشکالی هم ندارد. آنها پس از ورود به احزاب مدارج را میپیمایند و بعد در میانسالی به مقامات بالای حزب هم میرسند؛ ولی اینکه بخواهند فعالیت حزبی خارج از دانشگاه را به داخل دانشگاه بیاورند پذیرفته نیست.
دانشگاه اولین نیازش آرامش است. برای اینکه بتواند به امر اساسی خود که آموزش است بپردازد. اگر قرار باشد که فعالیتهای سیاسی احزاب به داخل دانشگاه کشیده شود، دانشگاهها به آشوب کشیده میشود. از آنجایی که عمر دانشجویی بسیار کوتاه است، یک جریان مستقل دانشجویی هم نمیشود در کل دانشگاه پا بگیرد و این است که از بسیاری از موارد دانشجویان متأسفانه مورد سوء استفاده قرار میگیرند. مثلا زمانی که شاه مجبور شد امینی را به نخستوزیری انتخاب کند مترصد فرصتی بود که از شر او خلاص شود. اول پیشنهاد کرد ما یک لانه زنبوری داریم به نام دانشگاه و آن را تحریک میکنیم و همان را بهانه قرار میدهیم و امینی را ساقط میکنیم و همین کار را هم کردند؛ چند هزار دانشجو هم دستگیر شدند و به زندان افتادند و ما بقی ماجرا.
لذا کار سیاسی بر عهده دانشجویان نیست. سیاستورزی کار تشکیلاتی میخواهد، احتیاج به اطلاعات و... دارد که اینها در دانشجویان وجود ندارد. اوایل انقلاب در جامعه ما به دلیل اینکه دانشجویان در جنگ شرکت میکردند و در انقلاب شرکت کرده بودند بنابراین سیاسیتر بود و از مسائل سیاسی آگاهی زیادی داشتند ولی به تدریج این آگاهیها کم و مانند سایر کشورها و دانشگاههای خارج از کشورها شد. به همین جهت هم صلاح این است که دانشجویان مثل همان کشورها هم عمل کنند. در واقع در خارج از کشور هم ما شاهد این بودیم که فعالیتهای دانشجویی غیر از تعطیل کردن کلاسها مزیت دیگری نداشت و به هیچ نتیجهای هم نمیرسید.
• نسبت دانشگاه و سیاست را در دولتهای گذشته چطور میبینید؟ در این دولتها چه نسبتی بین دانشگاه و سیاست شکل گرفته بود؟
ببینید، همانطور که عرض کردم از انقلاب به این سمت این نسبت کاهش پیدا میکند. یعنی در آغاز خیلی بار سیاسی دانشگاه بالا بود و گروههای بسیاری در دانشگاهها فعالیت میکردند. بعد از انقلاب فرهنگی این فعالیتها کم شد و بعد از آن هم ما هرچه دیدیم در واقع نوعی سوءاستفاده از دانشجویان و احساسات دانشجویان بود. از آنها به بهانههای مختلف سوء استفاده میکردند. در همین سال ۷۸ بسته شدن روزنامه سلام باعث شد که سیاستمداران دانشجویان را به میدان بیاورند و آن حوادث پیش بیاید و لذا هیچ رابطه مستقیمی بین دانشگاه و سیاست وجود ندارد؛ یعنی نه لزومی برای این کار هست و نه فایدهای مترتب آن است. معتقدم برعکس فعالیتهای سیاسی، فعالیتهای مدنی، هنری و انساندوستانه و این قبیل کارها برای دانشجویان و دانشگاه خیلی پسندیده باشد. ولی کار سیاسی کار پیچیدهای است. دانشجو باید اطلاعات داشته باشد تا آلت دست قرار نگیرد.
• به طور خاص در کدام یک از دولتهای پس از انقلاب تلاش شد تا این نسبت و سوء استفاده از فضای دانشگاه بیشتر و پررنگتر شود؟
در زمان اصلاحات به نظرم میآید که نسبت سیاست و دانشگاه مقداری بیشتر شد. من الان خاطرم نیست. زمان گذشته و من هم روی این قضیه پروندهای باز نکردم که در ذهنم باشد.
• آقای دکتر، یکی از مقاطع پرالتهاب دانشگاهها وقایع تیر ۷۸ بوده است، تحلیل شما از آن مقطع چیست؟
ببینید، این حادثه و حوادث مشابه اینها به نظر من یک منبع دارند و آن هم طبقه متوسط شهری است. وقتی یک نظام سیاسی شروع میکند به فعالیتهای مفید و سطح زندگی و دانش و آگاهی مردم را بالا میبرد؛ باید به همان میزان هم درها را به روی مردم باز کند و آنها را مشارکت بدهد اما این موضوع محقق نشد. لذا همین قضیه باعث یک نارضایتی عمیقی در بین دانشجویان شده بود که در آن سال مورد بهرهبرداری قرار گرفت و آن حادثه پیش آمد. در آن حادثه متأسفانه خود دانشجویان قربانی شدند نه عوامل آن.
• عملکرد دانشجویان و تشکلهای دانشجویی را در وقایع سال ۷۸ چطور ارزیابی میکنید؟
ما یک شاخه دانشجویی بسیار سیاسیشدهای داشتیم به نام دفتر تحکیم وحدت که در واقع یک حزب بود. حزب سیاسی که از اول هم در انقلاب بود و خواستههایی داشت و تحولاتی هم پیدا کرده بود. در آغاز جزو افراطیها بود که در ادامه جزو اصلاحطلبها شده بود. این دفتر بود که بسیار فعال بود و کار میکرد؛ وگرنه تشکلهای معمولی مثل جامعه اسلامی و انجمن اسلامی یا سازمان بسیج دانشجویی و اینها خیلی آمادگی برای شرکت در یک فعالیت گسترده را نداشتند.
• عملکرد دولت حاکم در این قضایا را چه طور میبینید؟ آیا تلاشی از سوی دولت برای تحریک دانشگاه و دانشجویان وجود داشت؟
آنها یک مقداری استارت کار را زده بودند و فکر میکردند که میتوانند از این قضیه طرحی بربندند ولی وقتی ابعاد قضیه را میبینید، خود آنها هم ترسیدند و در پی جمعکردن وضعیت برآمدند.
بنابراین میشود گفت دولت خاتمی هم خودش غافلگیر شده بود، آنها هم وقتی میبینند که حوادث دارد ابعاد وسیع به خودش میگیرد، میترسند. در دولت آقای خاتمی هم کسانی بودند امثال تاجزاده که میخواستند از این قضایا بهرهبرداری کنند ولی بعد دیدند که قضیه خیلی پیچیدهتر است.
• به نظر شما احزاب و گروههای سیاسی در شروع و ادامه آن اتفاقات چه نقشی داشتند و در واقع عملکردشان چگونه بود؟
خب طبعا هر حزبی گرایش خاصی دارد باید دید چه حزبی و با چه گرایشی مدنظر است. اگر منظور حزب مشارکت بود که میخواست از این فرصت استفاده کند و قدرت نمایی کند. البته وقتی ابعاد قضایا پیچیده میشود، آنها هم پشیمان میشوند از اینکه جرقه کار را زدند. مگر آنهایی که در بینشان به نتیجه براندازی رسیدند. هستند در بین آنها کسانی هستند که به این نتیجه رسیدهاند که نظام جمهوری اسلامی اصلاحپذیر نیست و باید رفت به سمت براندازی؛ اگر نه بقیه این گروههای مثل روحانیت مبارز که خب طبعا مخالف با این حوادث بود و نمیخواست چنین سر و صداهایی بلند شود.
• به عنوان سؤال آخر بفرمایید که عملکرد مسئولین وقت در مواجهه با آن حوادث و وقایع و رفع آن بحران را چطور میبینید؟
اینها میبایست که با ملاطفت از دانشجویان میخواستند که به خانهها برگردند. اما متاسفانه عملکردشان بسیار بد بود. استخوانی لای زخم باقی گذاشتند. بلد نبودند چگونه با دانشجویان برخورد کنند اینها چیزهایی نیست که شما به راحتی فراموش کنید یا فراموش بشود.